صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
1 سال قبل
1

درس دهم

فصل شکوفایی

  • شاعر: سلمان هراتی
  • اثر: دری به خانۀ خورشید
  • قالب شعر: غزل
  • وزن: مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن (رشته انسانی)

 

دیروز اگر سوخت ای دوست غم برگ و بار من و تو                     امروز می آید از باغ بوی بهار من و تو

قلمرو فکری:

ای دوست! اگر در گذشته که رژیم شاهنشاهی حکومت می کرد، تمام استعدادهای ما هدر شد، غم نخور. زیرا آن روزها تمام شده و انقلاب اسلامی پیروز شده است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

سوخت

سوزاند

بار

میوه

برگ

توشه

بیت ß   3 جمله

ای دوست  ß  شبه جمله

دیروز:قید

امروز:قید

«و» در «من و تو»  ß  واو عطف

برگ و بار من و تو  ß  ترکیب اضافی

بوی بهار من و تو  ß  ترکیب اضافی

قلمرو ادبی:

بار و بهار ß   قافیه (من و تو  ß  ردیف)

دیروز  ß  مجاز از پیش از جنبش اسلامی

غم سوخت  ß  جانبخشی

برگ و بار  ß  استعاره از آرزوها و امیدها

من و تو  ß  مجاز از ایرانیان

برگ، بار، باغ و بهار  ß  تناسب

دیروز و امروز  ß  تناسب، تضاد

مصراع دوم  ß  استعاره پنهان، من و تو مانند درخت، برگ و بار داریم

امروز  ß  مجاز از پس از جنبش اسلامی

بهار  ß  استعاره از انقلاب و پیروزی، نماد شکوفایی

بوی بهار می آید  ß  کنایه از اینکه زمان به بار نشستن ما فرامی رسد و نزدیک است، حس‌آمیزی

باغ  ß  استعاره از ایران

بار و بهار  ß  جناسواره

بار و باغ  ß  جناس ناهمسان

واج آرایی حرف «ب»

پیام:

جنبش اسلامی، ما را از غم رهاند.

 

آن جا در آن برزخ سرد در کوچه های غم و درد              غیر از شب آیا چه می دید چشمان تار من و تو؟

قلمرو فکری:

آن دوره (رژیم گذشته) مانند برزخ پر از درد و غم بود و چشم مردم جز تاریکی ظالم و ستم چیزی نمی دید.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

برزخ

حد فاصل بین دو چیز، در اینجا فاصله میان دوران طاغوت و انقلاب اسلامی، یعنی دوران گذار

بیت ß   1 جمله

آیا چه  ß  ناهنجاری نگارشی

برزخ  ß  متمم

شب  ß  متمم

کوچه ها  ß  متمم

شیوه بلاغی  ß  تقدم فعل بر نهاد

چشمان تار من و تو  ß  ترکیب وصفی و اضافی («تو» معطوف است)

قلمرو ادبی:

تار ß   قافیه (من و تو  ß  ردیف)

برزخ سرد  ß  استعاره از ایران استبداد زده

سرد و درد  ß  جناس ناهمسان

سرد  ß  ایهام دارد:

  • 1) سرد (چون فصل زمستان، انقلاب پیروز شد)
  • 2) بی روح و افسرده

چشمان  ß  مجاز از شهروندان ایران

کوچه های غم و درد  ß  اضافه تشبیهی

شب  ß  نماد ظلم و ستم

کل بیت  ß  پرسش انکاری

برزخ سرد  ß  تناقض

واژه‌آرایی کلمه «آن»

واج آرایی حرف «د»

پیام:

در روزگار گذشته مردم دچار ناامیدی و غم و درد بودند

 

دیروز در غربت باغ من بودم و یک چمن داغ                 امروز خورشید در دشت آیینه دار من و تو

قلمرو فکری:

دیروز، در غم غریب بودن جامعه پر از ظلم و ستم، من بودم و مبارزان راه آزادی که در راه به دست آوردن آزادی شهید شدند. تا این که امروز آزادی در جامعه چون خورشیدی می درخشد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

غربت

دوری از خانمان، بیگانگی

یک چمن داغ

غم و اندوه بسیار زیاد، شهدایی که برای آزادی تلاش کردند

داغ

بسیار گرم، آهن تفته که با آن بر بدن انسان یا حیوان علامت می گذراند

آیینه دار

آن که آیینه در پیش دارد تا عروس و جز او خود را در آن ببیند؛ در اینجا و به ویژه در ادبیات معاصر یعنی انعکاس دهنده

بیت ß   3 جمله

دیروز من ... بودم و یک چمن داغ  ß  حذف فعل «بودم» به قرینهٔ لفظی

چمن  ß  چمن در اینجا «ممیز» واقع شده

امروز ... آیینه دار من و تو است  ß  حذف فعل «است» به قرینهٔ معنوی

غربت باغ آیینه دار من و تو  ß  ترکیب اضافی

یک چمن داغ  ß  ترکیب وصفی و «چمن» ممیز

قلمرو ادبی:

آیینه دار ß   قافیه (من و تو  ß  ردیف)

دیروز  ß  مجاز از پیش از جنبش اسلامی

باغ  ß  استعاره از ایران

امروز  ß  پس از جنبش اسلامی

خورشید ... است  ß  جانبخشی، کنایه از این که جایگاه ما بلند گشته است، تشبیه

باغ، چمن و دشت  ß  تناسب

باغ و داغ  ß  جناس ناهمسان

واج آرایی حرف «د»

داغ  ß  استعاره از درد و غم

خورشید  ß  استعاره از انقلاب و حرکت

دشت  ß  استعاره از میهن

داغ  ß  ایهام تناسب:

  • 1) غم که معنی آن در بیت حضور دارد
  • 2) سوزان که با خورشید تناسب دارد

پیام:

انقلاب اسلامی فرصتی برای تجلی استعدادهای مردمی است

 

غرق غباریم و غربت با من بیا سمت باران                     صد جویبار است اینجا در انتظار من و تو

قلمرو فکری:

زندگی ما در رنج و اندوه می گذرد پس با من به سوی خوبی ها و نیکی ها بیا به جایی که پیشرفت و شکوفایی در انتظار ماست.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

غبار

گرد

غربت

غریبی، دور از خانمان

سمت

سو، جهت

باران

پاکی، آزادی

جویبار

جوی بزرگی که از جوی های کوچک تشکیل می شود

بیت ß   4 جمله

غربت با من  ß  فعل «است» به قرینه معنوی حذف شده است

غرق  ß  مسند من به ترتیب متمم و مضاف الیه

انتظار من و تو  ß  ترکیب اضافی

صد جویبار  ß  ترکیب وصفی

قلمرو ادبی:

انتظار ß   قافیه (من و تو  ß  ردیف)

غبار  ß  استعاره از آلودگی، ظلم و ستم

غرق غبار  ß  اضافه استعاری

باران  ß  نماد رویش و سبزی، مجاز از آزادی

جویبار  ß  نماد حرکت، مجاز از رهایی

صد  ß  مجاز از بسیار

باران و جویبار  ß  تناسب

صد جویبار انتظار ... است  ß  جانبخشی

واج آرایی حروف «غ» و «ر»

پیام:

پیوستن به پویش مردمی

 

این فصل فصل من و توست فصل شکوفایی ما             برخیز با گل بخوانیم اینک بهار من و تو

قلمرو فکری:

این دوره، فصل شکوفایی من و توست که به انتظار بهار بوده ایم. برخیز هم نوا با گل نغمه ‌سرایی کنیم که بهار من و تو می آید.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

خواندن

آواز خواندن

اینک

اکنون

فصل شکوفایی ما

زمان آزادی ما است

بهار

آزادی

فصل

دوره، منظور زمان پس از جنبش اسلامی است

بیت ß   4 جمله

فصل شکوفایی ما  ß  حذف فعل «است» به قرینه لفظی

نقش فصل به ترتیب  ß  نهاد، مسند، مسند

اینک  ß  نهاد

فصل من و تو  ß  ترکیب اضافی

فصل شکوفایی ما  ß  ترکیب اضافی

بهار من و تو  ß  ترکیب اضافی

قلمرو ادبی:

بهار ß   قافیه (من و تو  ß  ردیف)

شکوفایی  ß  استعاره پنهان

گل  ß  نماد، استعاره از انقلاب و تجلیّات آن

بهار  ß  استعاره از زمان شکوفایی ما

با گل بخوانیم  ß  جانبخشی، استعاره پنهان

واژه آرایی کلمه «فصل»

پیام:

انقلاب اسلامی، فصل شکوفایی ماست

 

با این نسیم سحرخیز برخیز اگر جان سپردیم                 در باغ می ماند ای دوست گل یادگار من و تو

قلمرو فکری:

همراه با این نسیم سحرگاهی برخیز [قیام کن] و همراه شو. اگر در این راه مبارزه مردیم [هراسی نیست.] ای دوست، گل و انقلاب به یادگار از من و تو خواهد ماند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

می ماند

جاوید است

سحر خیز

سحر خیزنده

جان سپردیم

مردیم

نسیم سحری

ندای آزادی

باغ

جامعه

گل

آزادی

بیت ß   4 جمله

یادگار  ß  واژهٔ دو تلفّظی

سحرخیز  ß  صفت فاعلی کوتاه، صفت فاعلی مرکب مرخّم

یادگار  ß  واژه دو تلفظی

ای دوست  ß  شبه جمله، ندا و منادا

گل  ß  نهاد

جان  ß  مفعول

یادگار من و تو  ß  ترکیب اضافی

نسیم سحرخیز  ß  ترکیب وصفی

قلمرو ادبی:

یادگار ß   قافیه (من و تو  ß  ردیف)

جان سپردن  ß  کنایه از مرگ، شهادت

نسیم  ß  نماد حرکت انقلاب

نسیم سحرخیز  ß  جانبخشی

گل  ß  استعاره از انقلاب و تجلیّات آن، خاطرات و مبارزه

پیام:

به یادگار ماندن آرمان شهید

 

چون رود امیدوارم بی تابم و بی قرارم               من می روم سوی دریا، جای قرار من و تو

قلمرو فکری:

مثل رود که می خواهد خودش را به دریا برساند، من نیز بی تابی می کنم تا خودم را به دریای مردم برسانم تا اتحاد و پیوستگی مان، دشمن را شکست دهد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بی تاب

آشفته

بی قرار

بی آرامش

بیت ß   4 جمله

رود  ß  متمم

سو  ß  متمم

امیدوار  ß  مسند

بی تاب  ß  مسند

بی قرار  ß  مسند

جای قرار من و تو  ß  بدل

قلمرو ادبی:

قرار ß   قافیه (من و تو  ß  ردیف)

چون رود  ß  تشبیه، جانبخشی

رود  ß  نماد جریان‌های انقلابی

دریا  ß  نماد همبستگی و یکپارچگی

«قرار» در مصراع دوم  ß  ایهام:

  • 1) دیدار، محل وعده
  • 2) آرامش

دریا و رود  ß  تناسب

بی قراری و قرار  ß  تضاد

واژه آرایی کلمه «قرار»

پیام:

همبستگی مردم

 


سایر مباحث این فصل